مصاحبه

گپ وگفتی دوستانه بادانشپذیرمجیدیکی از اعضای رهاشده شعبه ی والفجر

۱-لطفا خودتان رامعرفی کنید.
من مجید هستم ۱۳ سال مصرف کننده انواع مواد مخدر و روان گردان بودم وامروزبه لطف خالق یگانه یک سال وپنج ماه ویک روز است که رهامی باشم.

۲-یک مقداراز گذشته ی خودبرای ماصحبت کنید.
درخانواده ایی کم جمعیت ومتوسط بدنیاآمدم ؛دوران کودکی شادوآرامی داشتم وتادوران دبیرستان شاگرددرسخوانی بودم ولی دردوران دبیرستان باناآگاهی تمام جذب گروه همسالانی شدم که نه تنهاسابقه اخلاقی خوبی نداشتندبلکه سیگارهم می کشیدند وبرای اولین باردرسال دوم دبیرستان حشیش مصرف کردم وسال بعدهم اولین مصرف تریاک خودم راانجام دادم .سالهابعددردوران خدمت هم این روندادامه پیداکردوسالهاباانواع موادمخدرسنتی وصنعتی بدنم راآلوده کردم.

۳-چطورباجمعیت طلوع رهایی رستا آشناشدید؟
مدتی بودکه واقعا خسته شده بودم ؛از خودم بدم می آمداز دیدن خودم درآینه متنفرشده بودم ویک روز بعداز یک مشاجره لفظی باخانواده از خانه خارج شده وتوی راه ازخدای مهربان خواستم که راهی جلوی پایم بگذاردتابتوانم از شراعتیادراحت شوم.درهمین افکاربودم که به محل مصرف خودم رسیدم وبطوراتفاقی بافردغریبه ایی هم مصرف شدم وایشان برایم توضیح دادکه یک جایی دراین نزدیکی هست که فردمصرف کننده به همراه خانواده اش برای درمان اعتیادبه آنجامی روندوگفت که خودش هم بایدباهمسرش به آنجابرود.ازاوخواهش کردم که مراهم همراه خودببردواونیزپذیرفت .دقیقادرروزی باهم به شعبه ی ابوذرآمدیم که آقای تهوری آموزشگربودندومراباصحبتهایشان شیفته خودکردندوازایشان خواستم تاراهنمایی مرابپذیرندوایشان قبول کردند.نکته جالب درموردشخصی که من رابه جمعیت آورداینست که من ایشان رادیگرهرگزندیدم.

۴-حضوردانشیاردرکنارتان چه تاثیری داشت؟
ثاثیربسزایی داشت .دانشیارهمین که ازخصوصیات یک فردمصرف کننده مطلع میشودودیگرآن نگاه متعصب ومجرمانه رابه فردنداردمی تواندتاثیرزیادی دررونددرمان فردداشته باشد.

۵-حال وهوای این روزهایتان بعداز رهایی چگونه است؟
حال وهوای این روز های من بی نظیراست .هم از نظراقتصادی بایک چرخش ۱۸۰درجه ای مواجه شدم وهم ازنظرروحی وجسمی .درحال مطالعه درزمینه انسان ودستیابی به موفقیت های بیشترهستم .

۶-چه چیزهایی از جمعیت یادگرفتید؟
از جمعیت درس های زیادی آموختم .هم ازنظردانستنی های اعتیادی وهم از نظرروابط بین فردی چگونگی مواجهه باوسوسه ؛موانعی که بین من ورهایی وجوددارندومهمتراز همه اینکه بادرس گرفتن از تجربه های دیگران یادگرفتم که چه کارهایی رانبایدانجام دهم .خداوند راه نجات را توسط جمعیت به من نشان داد در زمانیکه اولا از شرایطم به هیچ عنوان راضی نبودم و دوما" اینکه خواستم راهم را در جهت صحیح تغییر بدم .

۷-پیامتان برای کسانی که این مطالب رامی خوانندچیست؟
دریک جمله می گویم که خداوندسرنوشت هیچ فردی راتغییرنمی دهدمگرآنکه خودشان همت کنندودرصددتغییرسرشت خودحرکت نمایند.

سپاسگزارم از لطف شما...