جمعه, ۳ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۲۱ ب.ظ
کارگروه من (۱)
خلاصه کارگروه سرکارخانم ممیوندباموضوع فکرهای مثبت ومنفی

باسلام،کارگروه باموضوع فکرهای مثبت ومنفی باراهنمایی وصحبت های سرکارخانم ممیوندومشارکت اعضای کارگروه آغازبه کارنمود.
ماانسانهامعمولادرزندگیمان تصورات غلط رادنبال می کنیم.شب هاموقع خواب بااضطراب قدیمی که براثراعتیادعزیزانمان بوجودآمده بود می خوابیم.تازمانی که دانشپذیرمان مصرف کننده بودهمیشه مضطرب ونگران بودیم .نگران اتفاقات مختلف ،مسائلی ازاین دست که اگربه طورمثال کسی به خواستگاری فرزندم آمدچه بایدبکنم ؟وچطوراعتیادهمسرم رابیان یاپنهان کنم؟یاهمیشه ازافرادجامعه ،دوست ،فامیل وهمسایه فراری بودیم.
بااین همه ذهن های آشوب (فکرهای منفی)مگرمیشدشب هاخواب راحت داشت؟رفتارماانسانهازاییده افکارمان است،بعدازگرفتن آموزش،دانستیم که یک دانشیاربجای اینکه مدام منتظرباشدکه هرچه زودتردانشپذیرش به رهایی برسد،بایدباآرامش وعملکردبه آموزشهابیشتربه سمت فکرهای مثبت برودوآسیبی راکه براثرسالهامصرف مواددانشپذیرش به خودواردکرده راترمیم کند.شب هاموقع خواب ظرف ذهنمان راخالی کنیم وصبح خالق یگانه رابرای فرصت شروعی دوباره شکرکنیم. سعی کنیدمثبت فکرکنیدوفکرهای منفی زمان اعتیادراازخوددورکنیدتابتوانیدباذهنی بازبهترین تصمیم رادرزندگی بگیرید.

مشارکت یکی ازرهجویان:کلیدشماره ۶به مااین پیام رامی دهد که انسان هرآنچه که هست زاییده اندیشه خوداوست،ولی من وقتی ازدواج کردم وخداوندمراصاحب فرزندی کردهیچ وقت لقمه حرام نمی خوردم تانکندفرزندم راه خطاررابرود،هیچ وقت فکرنمی کردم که فرزندمن دچاراعتیادشود،چون اندیشه من این نبودولی خداراشکراززمانی که واردگروه درمانی شدم خیلی استواروقوی شدم ودرجمعیت طلوع رهایی درصدی ازآرامش روبدست آوردم ولی همیشه باخودم می گویم این که اندیشه من نبود؟
خانم ممیونددرپاسخ به این سؤال اشاره کردمگروقتی که ماازدواج کردیم تفکرمااین بودکه بایک فردمصرف کننده ازدواج کنیم،خودمن همیشه فکرهای خوب داشتم اماوقتی واردزندگی مشترک شدم باشرایط خیلی سختی روبروشدم وهمه ی این شرایط راپذیرفتم .اعتیادومشکلات پس ازآن راباتدبیروراه حلی درست بایدحل کردبعضی شرایط برایمان اتفاق می افتد که ازکنترل ماخارج است ولی بابکارگیری ازتجارب راهنما،رعایت اصول وهمچنین تفکرات مثبت می توان این شرایط رابهبودبخشید.
ماانسانهامعمولادرزندگیمان تصورات غلط رادنبال می کنیم.شب هاموقع خواب بااضطراب قدیمی که براثراعتیادعزیزانمان بوجودآمده بود می خوابیم.تازمانی که دانشپذیرمان مصرف کننده بودهمیشه مضطرب ونگران بودیم .نگران اتفاقات مختلف ،مسائلی ازاین دست که اگربه طورمثال کسی به خواستگاری فرزندم آمدچه بایدبکنم ؟وچطوراعتیادهمسرم رابیان یاپنهان کنم؟یاهمیشه ازافرادجامعه ،دوست ،فامیل وهمسایه فراری بودیم.
بااین همه ذهن های آشوب (فکرهای منفی)مگرمیشدشب هاخواب راحت داشت؟رفتارماانسانهازاییده افکارمان است،بعدازگرفتن آموزش،دانستیم که یک دانشیاربجای اینکه مدام منتظرباشدکه هرچه زودتردانشپذیرش به رهایی برسد،بایدباآرامش وعملکردبه آموزشهابیشتربه سمت فکرهای مثبت برودوآسیبی راکه براثرسالهامصرف مواددانشپذیرش به خودواردکرده راترمیم کند.شب هاموقع خواب ظرف ذهنمان راخالی کنیم وصبح خالق یگانه رابرای فرصت شروعی دوباره شکرکنیم. سعی کنیدمثبت فکرکنیدوفکرهای منفی زمان اعتیادراازخوددورکنیدتابتوانیدباذهنی بازبهترین تصمیم رادرزندگی بگیرید.

خانم ممیونددرپاسخ به این سؤال اشاره کردمگروقتی که ماازدواج کردیم تفکرمااین بودکه بایک فردمصرف کننده ازدواج کنیم،خودمن همیشه فکرهای خوب داشتم اماوقتی واردزندگی مشترک شدم باشرایط خیلی سختی روبروشدم وهمه ی این شرایط راپذیرفتم .اعتیادومشکلات پس ازآن راباتدبیروراه حلی درست بایدحل کردبعضی شرایط برایمان اتفاق می افتد که ازکنترل ماخارج است ولی بابکارگیری ازتجارب راهنما،رعایت اصول وهمچنین تفکرات مثبت می توان این شرایط رابهبودبخشید.
۹۶/۰۶/۰۳